قــــــــــلــــب خاطـــرات*
تو بزرگترین اشتباه زندگیم بودی که دیگه نمیخوام تکرارت کنم

تو این دوره زمونه شنیدین میگن دختره خوب خیلی هست
دروغه باور نکنین :| تعداد دخترایه خوب از نصف کمتر شده
من خودم امروز تو خیابون کلی دختر دیدم از ر
ده سنی 15 به بالا که فقط با بچه مایه دارا میگردن حتی دیدم پیره مرده 70 ساله دختره 20 ساله بلند کرده با ماشینش
چرا واقعا؟تقصیره کیه؟چرا برای بودن با پولدارا تن به هر کاری میدن



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 17:34
Morteza.k

اینجا که هستم پُر از دلتنگیست ، حس نبودنت در کنارم خاطرم را پریشان کرده ، اما حس بودنت در قلبم ، دلتنگی و غم دوری ات را انکار کرده
گاهی وقتی به دوری می اندیشم قلبم میلرزد ، نکند که از من سرد شوی ، نباید بیش از این خودم را با این فکرها برنجانم ، عشق خودش پر از درد و رنج است !
خلاصه این را بگویم برایت ، هر زمان که بخواهی میشوم فدایت

اگر تنهایم بگذاری باز هم می نشینم به پایت
همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ، میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشد
و همچنان ادامه داشته باشد….

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:47
Morteza.k

دیر آمدی

تمام شده ام دیگر

بس که بلعیده ام اندوه نبودنت را...

هنوز اما همانند حاتم ام

می بخشمت

با آنکه هزار شب بی خوابی

طلب دارم از تو !!!

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:46
Morteza.k

اگر شبی فانوس نفسهای من خاموش شد ،

اگر به حجله آشنایی برخوردی ،

و عده ای به تو گفتند ،

کبوترت در حسرت پر کشیدن پر پر زد !

تو حرفشان را باور نکن !

تمام این سالها کنار من بودی !

کنار دلتنگی خاطراتم !

درگلدان چینی قلبم....

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:45
Morteza.k

خسته شدم

می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم

خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...

بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم

زخم پاهایم به من میخندند...

خسته شدم بس که تنها دویدم...

اشک گونه هایم را پاک کن

و بر پیشانیم بوسه بزن...

می خواهم با تو گریه کنم ...

خسته شدم بس که...

تنها گریه کردم...

می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم

و شانه هایت را ببوسم...

خسته شدم بس که تنها ایستادم

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:44
Morteza.k

هیچ‌گاه ویترینی نداشته‌ام ،

تا دلم را در آن به نمایش بگذارم ،

در قامت یک فروشنده دوره‌گرد ،

عاشق تو شدم ،

از این روست که تمام خیابانهای شهر ،

عشق مرا می‌شناسند

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:42
Morteza.k

 

 

همیشه سخت ترین سیلی رو

 

 

 

 

از کسی میخوری که

 

 

 

روزی بهترین نوازشگرت بود

 




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:41
Morteza.k

عمیق ترین درد ،

در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن کسی است که ،

الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کنه

و تو از اون ،

رسم محبت بیاموزی

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:41
Morteza.k

هوای مُردن

بیخ گوش من است

همانجایی که روزی

رد نفسهای تو بود

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:40
Morteza.k

   دلم برای کسی تنگ است که گاهی دل تنگم میشد…

 

  دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه داد…

  دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق میکرد…

  دلم برای کسی تنگ است که هنگام دلتنگیهام آغوشش مأمنم بود…

  دلم برای کسی تنگ است که دستانم همیشه گرمای دستانش را می طلبید…

  دلم برای کسی تنگ است که هر شب سرم شانه هایش را آرزو داشت…

دلم برای مبینام تنگ است......

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:38
Morteza.k

نمی دانم !

محبت را بـر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود ،

بـر چـه گلـی بـنویـسم که هـرگز پرپر نشـود ،

بـر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود ،

بـر چه آبـی بنویسم که هـرگز گل آلود نشود ،

و سرانجام بـر چه قلـبی بنویسم که هـرگز سـنگ نشود

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:37
Morteza.k

این بار تو بگو ،

دوستت دارم ،

نترس ،

من آسمان را گرفته ام ،

که به زمین نیاید

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:36
Morteza.k

به بازار سیاه رفتم ،

برای خرید عشق ،

اما

در ابتدای ورودم رو کاغذی خواندم ،

در غرقه ی هوس بازان ،

عشق را به حراج گذاشته اند ،

به قیمت نابودی پاکبازان !!!!

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:35
Morteza.k

توی دنیا

آدمهای زیادی روی تخت های دو نفره میخوابن ،

اما قشنگتر اینه که ،

 

بعضی آدم ها روی تختهای یه نفره ،

 

بیاد هم بیدارن




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:33
Morteza.k

استعداد عجیبی در شکستن داری
قلب ؛
غرور ؛
پیمان ؛


استعداد عجیبی در نشستن دارم
به پای تو ؛
به امید تو ؛
به انتظار تو . .

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:32
Morteza.k

 

گاه می اندیشم ،

 

خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟

 

آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی ،

 

روی تو را کاشکی می دیدم ،

 

شانه بالا زدنت را بی قید ،

 

و تکان دادن دستت ،

 

که مهم نیست زیاد ،

 

و تکان دادن سر را ،

 

که عجب!

 

عاقبت مرد؟

 

افسوس




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:31
Morteza.k


 

سـخت است میــدانـــی....؟

 

 

 

اینهمـــه دل در دنیـــا هست

 

 

کــــه هیـچ کـــدام بـــرایم تنـــگ نمـی شــــود. .



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:30
Morteza.k

 

 

تا حالا شده جلوی آینه بایستی و ببینی چی بهت میاد؟
مانتو....

کت وشلوار....

کروات.....

کفش.....

امروز داشتم جلوی آینه ی خونمون به خودم نگاه می کردم

دیدم چقدر تنهایی بهم میاد




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:28
Morteza.k

 

 

گفت: مي خوام برات يه يادگاري بنويسم گفتم: كجا؟ گفت : رو قلبت گفتم

 

 مگه ميتوني ؟ گفت : اره سخت نيست ‌‌ آسونه گفتم باشه بنويس تا هميشه يادگاري بمونه

 

 يه خنجر برداشت گفتم اين چيه ؟ گفت : هيسس ساكت شدم گفتم : بنويس چرا معطلي خنجرو

 

 برداشت و با تيزي خنجر نوشت دوستت دارم ديوونه اون رفته ؟ خيلي وقته؟ كجا ؟

 

 نميدونم

 

 اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم موندهش





           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:27
Morteza.k


 

 

چـه اشـتـبـاه بـزرگـیسـت

 

تلخ کردن زندگی خود

 

بـرای کـسـیکـه

 

در دوری مـا

 

شـیـریـن تـریـن

 

لـحـظـات زنـدگـیـش را

 

سپری مـی کـنـد




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:26
Morteza.k

 

در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند :

 

 

 

" بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم "

 

 

و امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنن !!!



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:26
Morteza.k

 

 

روزی میرسد... در حسرتم بمانی

 


در روزی بارانی

 

من در اوج و تو در ویرانی

 


یه روزی صادقانه صدات کردم

عاشقانه نگات کردم

حالا عاجزانه نگام می کنی

با حسرت صدام می کنی .

اما فقط ....................... برو



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:25
Morteza.k

یکی محبت میکنه ،

یکی دیگه ناز ،

اونی که ناز میکنه ،

همیشه محبت می بینه ،

اما اونی که محبت میکنه ،

همیشه تنهاست....

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:23
Morteza.k

ما عاشق هم بودیم ،  حسی که یه عادت نیست

از من که گذشت ، اما ،  این رسم رفاقت نیست

اینکه منو از قلبت ، بی واهمه می گیری

اینکه منو می بازی ، دنبال کسی میری

وقتی همه ی دنیات ، تنهایی و غربت بود

وقتی همه جا با تو ، احساس یه وحشت بود

کی با همه ی قلبش ، بغض شبتو وا کرد ؟

کی حال تورو فهمید؟

کی با تو مدارا کرد ؟

باشه برو ، حرفی نیست ، من از همه دلگیرم

حالا که دلت رفته ، دستاتو نمی گیرم

ما هردو برای هم ، هر ثانیه کم بودیم

کی جز تو نمیدونه ، ما عاشق هم بودیم؟



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:21
Morteza.k


چه بی صدا رفت
چه آرام و بی ریا رفت
او رفت ، اما از  قلبم هیچگاه نرفت.
روزها رفتند، اما یاد او از خاطره ها نرفتند .
خورشید رفت ، غروب آمد ، اما نام او از دلم نرفت و مهرش همیشه در  کنج دلم ماند.
او هست اما نیست ، او در قلب من است اما در  کنارم نیست.
او رفت ، سهم من از رفتن او قطره های بی گناه اشکهای من بود.
او رفت اما هنوز قصه پا برجاست ، زندگی تمام نشده ، صدایش همیشه برایم آشناست.
او رفت ، اما من هنوز هستم ، او هست ، زیرا من نیمه ی دیگری از او هستم.
ما یکی هستیم ، او رفت اما هنوز به عشق هم زنده هستیم ، او نیست ، اما به عشق هم عاشق هستیم.
دسته گلی از گلهای نرگس چیده ام ، به یادت در طاغچه ی اتاق گذاشته ام ، عطر تو همیشه در اتاقم پیچیده ، یاد تو هنوز از خاطر گلها بیرون نرفته.
آن زمان که تو بودی ، دنیا برایم بهشت بود ، این تقدیر و سرنوشت بود که تو رفتی ، اما هنوز هم دنیا برایم زیباست ، زیرا یاد تو همیشه در دلهاست.
او رفت ،
چه بی صدا رفت ،
چه آرام و بی ریا رفت…  



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:19
Morteza.k

 

 

در گذر از کوچه تنهایی ، خاطرات گذشته دوباره زنده شدند.
خاطراتی به رنگ غم ، غصه هایی که رها نمیشوند از من.
نقش برگهای خزان بر روی دلی با حال و هوای دلگیر.
دلتنگ بارانم ، چگونه اشک بریزم ، هیچ اشکی در چشمانم نیست، گویی که اشک چشمانم تمام شده است.

 

تمام اشکهایم را واسه داشتنش از دست دادن.حالا که دیگر نه اورا دارم و نه اشکی.

 

مدتهاست تنها هستم و کسی در قلبم نیست ، شاید هم هیچوقت نبوده است.

 

نه واقعا کسی توی قلبم نبوده .

 

در جستجوی یک سرپناهم.
تا به امروز سرپناه من همان تنهایی دیروز ، تا به حال ندیده ام یاری بهتر از آن غم بیمار
آیا کسی فهمید که چرا دلگیرم ؟
آیا کسی میداند که اگر اینگونه بمانم میمیرم؟
غم این دل خسته را چه کسی میداند ، درد این دلشکسته را چه کسی میداند.

 

همه فکر میکنند چون لبخند به لب دارم یعنی هیچ غصه ای ندارم.
آن بی وفا  که میدانست درد مرا ، ولی به دنبال دوای درد خودش میگشت ، او که نمیدانست حال مرا ، نمیدانست سرگذشت سیاه مرا.
در گذر از کوچه تنهایی ، در کوچه ای که نیست حتی یک آشنایی، نشسته ام در گوشه ای و دلم را آرام میکنم.
نشسته ام در انتظار فرادایی روشن...




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:15
Morteza.k

 

 

اینروزها ناامیدتر از روزهای قبل هستم، دیگر امیدی به زندگی ندارم.

 

هیچ اثری از شادی حقیقی نیست.

 

همش ریا ، همش تظاهر به شاد بودن.

 

درمانده هستم.ای کاش یکی پیدا می شد که مارو بخاطر خودمون بخواد ، فقط و فقط بخاطر خودمون.

 

بخاطر وجود و شخصیت خودمون نه چیز دیگری...

 

از این دنیای پرفریب و از مردم به ظاهر مهربان بیزارم.

 

مردمی که فقط و فقط به دنبال منافع خودشانند.

 

مردمی که ادعای خوب بودن را دارن ولی گرگی هستند در لباش میش.

 

از این زندگی سیرم واز دنیای بی وفا دلگیر...

 

زندگی قصه تلخیست که از آغازش ، بس که آزرده شدم ، چشم به پایان دارم.

 

خدایا ، ای خدای خوب و ای خالق مهربان ای تنها کس بی کسان، تنها کسی که دارم تو هستی .

 

ای خدای خوب و مهربانم دوستت دارم و عاشقتم.

 

خدایا: آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و انگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم.

 

به ظاهر شادم ولی در درونم غمگین.

 

نمدانم چرا اینروزها احساس افسردگی می کنم.حوصله هیج جیزی را ندارم.

 

 

زود رنج و دلنازک شده ام.با یک حرف کوچک دل کوچکم میشکند.

 

 

به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ گریانم





           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:13
Morteza.k

یادش بخیر قهر میکردیم تا قیامت

 و لحظه ای بعد قیامت میشد

بچه که بودیم بستنیمان را گاز

 میزدند ، قیامت به پا میکردیم ،

چه بیهوده بزرگ شدیم...

.روحمان راگازمیزنند میخندیم



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:9
Morteza.k

عجب رو دارد دل من

بارها  میشکند و ولی از رو نمی رود

می روی  و  جای  پایت  چه عمیق روی قلبم  می ماند...

چه آسوده می روی...

بی خیال قلبی که با شنیدن خبر رفتنت شکست...

وای از روز رفتنت ... بیچاره دلم میمیرد.

چه آسان  دوریت را برایم ساده تعریف میکنند.

وقتی خبر از اشکهای پنهانی ام ندارند.

چه بی رحمانه  میروی

و چه صادقانه میشکنم...



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:7
Morteza.k

مطمئن باشو برو...

 ضربه ات کاری بود...

دل من سخت شکست...

و چه آسان
به منو ساده گی ام خندیدی...

به منو عشقی پاک

که پر از یاد تو بود...

و خیالم میگفت تا ابد مال تو بود...

 تو برو...

برو تا راحت تر تکه های دل خود

را آرام سر هم اندازم.



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:5
Morteza.k
درباره وبلاگ


سلام ،به وبلاگ من خوش اومدی من مرتضام 20 سالمه ، تحصیلاتم دیپلم کامپیوتره و اگه خدا بخواد سال آینده وارد دانشگاه میشم،عاشق خدا و اهل بیت و مخصوصا آقا ابوالفضلم ،گیتاریست هستم و عشقِ آهنگسازی و خوانندگی..فقط سبک پاپ گوش میدمو کار میکنم که بین کارهای پاپ عاشقِ کارهای محسن یگانه هستم و..... امیدوارم لحظه های خوبی رو اینجا بگذرونی، اگه خوشت اومد بازم بیا بعضی از مطالبی که مینویسم، منظورم به بعضی از پسرا و دختراس نـــه منظورم با همه ی دختراس ، نــــه منظورم با همه ی پسراس و نـــه منظورم فقط با دختراس و نـــه فقط با پسراس اوکی؟؟؟ اینو چند دفعه هم گفتم ، ولی متاسفانه به دلیل گیراییِ پایینِ بعضیا بازم گفتم، من نــــه با کسی دشمنی دارم نـــه چیزِ دیگه ای کسایی هم که با مطالب و پست هام مشکل دارن بدونن: کسی مجبورتون نکرده از وبلاگم بازدید کنید خوشتون نمیاد بفرمایید...دکمه ی Close رو بالایِ صفحت بزن پس دیگه خواهشا رو اعصابِ من نرید و شعارِ من خوبم من ماهم واسه من ندید در ضمن از قدیم گفتن: کسی که به خودش شک نداره اصلا لازم نیست نگران باشه امیدوارم حرفام برای همه جا افتاده باشه راستی: اینکه من طرفدارِ پرپا قرصِ محسن یگانه هستم به خودم مربوطه اوکی؟؟ فضولاش برن جای دیگه اظهار نظر کنن و اینکه فقط وبلاگایی که مثل خرابه ی خودم هستن رو لینک میکنم و.... هیچی دیگه همین.... والسلام
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 93
بازدید هفته : 283
بازدید ماه : 275
بازدید کل : 34879
تعداد مطالب : 604
تعداد نظرات : 335
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی دریافت کد خداحافظی

تماس با ما

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی کد کده تربچه




دریافت کد جملات شریعتی