قــــــــــلــــب خاطـــرات*
تو بزرگترین اشتباه زندگیم بودی که دیگه نمیخوام تکرارت کنم

نه هوا ابریست...

نه بارانی می بارد...

پس بهانه دلم برای این همه سنگینی چیست؟؟؟؟



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:3
Morteza.k

اشک من گم شده است

اشک بیچاره کجاست؟

خانه ی آه نبود

نکند پیش دعاست؟

گفته بودم که نرو

توی پس کوچه ی عشق

نیست شایسته ی تو

چه کنم؟ سر به هواست

گفته بودم که تو را

گریه ها می دزدند

کاش او می فهمید

گریه عشق فناست...



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:2
Morteza.k

چقــدر باید بگذرد؟؟

 تا مـن

در مـرور خـاطراتم

وقتی از کنار تــو رد می‌شوم.

تنـــم نلــرزد…

بغضــم نگیــرد…




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:1
Morteza.k

از زندگی ، از این همه تکرار خسته ام

از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه

امشب دگر ز هر چیز و هر کار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز ،

و ز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ، ولی نبود

از خود که بی شکیبم و بیمار خسته ام

تنها و دل گرفته  و بیزار و بی امید

از حال من مپرس که خسته ام



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 15:0
Morteza.k

نمی بخشمت

ولی فراموشت می کنم

همیشه به همین سادکی از آدمای بی ارزش می گذرم....



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:58
Morteza.k

دست به صورتم نزن

می ترسم بیفتد..

نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد ..

سیل اشک هایم تو را با خود ببرد ..

و باز ..

من بمانم و تنهایی . . .



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:56
Morteza.k

دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته است.
دلم گرفته است مثل لحظه تلخ غروب ، مثل لحظه سوختن پروانه ،
مثل لحظه شکستن یک قلب تنها .
دوباره خورشید می رود و یک آسمان بی ستاره می آید و دوباره این دل بهانه میگیرد.
به کنار پنجره میروم ، نگاه به آسمان بی ستاره .
آسمانی دلگیرتر از این دل خسته .
یک شب سرد و بی روح ، سردتر از این وجود یخ زده.
خیلی دلم گرفته است ، احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه است.
تنهایی مرا می سوزاند ، دلم هوای تو را کرده است.
دوباره این دل مثل چشمانم در حسرت طلوعی دیگر است.
آسمان چشمانم پر از ابرهای سیاه سرگردان است ، قناری پر بسته در گوشه ای از قفس این دل نشسته و بی آواز است.
هوا ، هوای ابریست ، هوای دلگیریست.
میخواهم گریه کنم ، میخواهم ببارم .
دلم میخواهد از این غم تلخ و نفسگیر رها شوم .
اما نمی توانم…
دوباره دلم گرفته است ، خیلی دلم گرفته است،
اما کسی نیست تا با من درد دل کند ، کسی نیست سرم را بر روی شانه هایش بگذارم
و آرام شوم… هیچکس نیست!



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:55
Morteza.k

خدايا

نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهايم کنی ...

ميان اين دو گم شده ام و هم خود و هم تو را آزار ميدهم ،

هرچه تلاش کردم ،

و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهايم کنی ...

آنقدر تنها هستم که بی تو يعنی هيچ... يعنی پوچ .......

 نتوانستم آنی شوم که تو ميخواهی

 



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:51
Morteza.k

دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود ...
همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...
آری با تو هستم ...!
با تویی که از کنارم گذشتی...
و حتی یک بار هم نپرسیدی،
چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!

رمانتیک



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:50
Morteza.k

دیگرهیچ دختری را به خانه ی شیشه ای قلبم راه نخواهم داد...

 

آری می ترسم

بگذارهمه ی دنیا بدانند من از عشق می ترسم ...




           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:45
Morteza.k

خدایا

نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهايم کنی

ميان اين دو گم شده ام و هم خود و هم تو را آزار ميدهم.

هرچه تلاش کردم، نتوانستم آنی شوم که تو ميخواهی ،

و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهايم کنی

آنقدر تنها هستم که بی تو يعنی هيچ ... یعنی پوچ ...



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:43
Morteza.k

خطا از من است، می دانم ،

از من که سالهاست گفته ام " ایاک نعبد"

 اما به دیگران هم دلسپرده ام ،

از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین"

اما به دیگران هم تکیه کرده ام ،

اما رهایم نکن ...

بیش از همیشه دلتنگم ،

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم !!!



           
جمعه 27 مرداد 1391برچسب:, :: 14:40
Morteza.k

نسوزان قلبم را ، تو که قلبم را به آتش کشیدی .
مگر قلبم چه گناهی کرده است که اینگونه باید در عذاب تو باشد.
مرحمی باش برای این دل خسته ،امیدی باش برای این قلب دلشکسته.
چرا میسوزانی قلبی که تو را دیوانه وار دوست دارد ، چرا شکنجه میدهی قلبی که آرزویش خوشبختی تو است.
چرا با قلبم بازی میکنی قلبی که عاشق تو است ، چرا  دلم را میشکنی ، دلی که به انتظار رسیدن به تو است.
گناه من چیست عزیزم ، چرا مرا عاشق کردی و خودت را از عشق خسته .
من به امید همزبانی و همدلی با تو آغاز کردم ، چرا آن آغاز را به پایان رساندی
مرحم زخم کهنه قلبم باش ، این زخم را زخمی تر نکن ، این دل شکسته را خرد خرد نکن.
بگذار قطعه ای از این قلب در سینه ام بماند ، مرحم دردم باش ، خیلی خسته ام ، مرحم دل خسته ام باش.
چشمهایم را به تو دادم تا عاشقانه به آن خیره شوی نه اینکه لحظه به لحظه اشکم را درآوری . قلبم را به تو دادم که به آن عشق بورزی ، محبت کنی ، نه اینکه آن را بسوزانی و بعد بی خیال از آن بگذری .
مرا پریشان نکن ، من صبر و طاقتی ندارم ، بی گناهم به خدا هیچ راهی ندارم.
چرا باید اینگونه مرا غمگین کنی ، چرا باید اینگونه مرا از خودت دلگیر کنی.
مرحم باش برای دل خسته ام ، آرام کن مرا از این حال و هوای ابری و دلگرفته ام.
خستگی زندگی را از تنم رها کن ، نه اینکه مرا از این که خسته ام خسته تر کن.
نسوزان قلبم را ، تو که مرا نابود کردی ، چه میخواهی از من ، من که در راه عشقت جانم را نیز فدایت کرده ام …. سرپناهی باش برای دل عاشقم ، مرحمی باش برای دل خسته ام .



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:18
Morteza.k

وای به روزی که از سفر بر گردی دیگه نمیذارم بری و تنهام بزاری

هر جا بری باهات می یام ، باهات می یام .... دوسِت دارم ...دوسِت دارم

مرا به آغوشت راه بده ،می خواهم برای اولين با ر ببوسمت ، بيا چشمانمان

را ببنديم ، مي خواهم وقتی لبهای معصوممان به هم گره ميخورد وهر دو از

فرط لذت در آغوش يكديگر نفس نفس ميزنيم ، از لذت انتهایی جسممان ،

وجود نا محدود خداوند را با چشمانی بسته تصور كنيم ، چشمانت را باز كن , 

لبهايمان از گرمی شهوت خشك شده اما گونه هايمان از اشك خيس، ما

ساعتها ست كه در آغوش يكديگر می گرييم . ای تنها هم آغوش من ، بيا كه

احساسم را برايت دست نخورده نگه داشته ام وجسمم را به لذت بوسه ای

نفروخته ام ، بيا كه ميخواهم وقتی دستانت را به روی احساسم می گذاری ،

از فرط لذت ، قطره های اشك بر گونه هايت بدرخشد. ميخواهم با اشكهايت

برتمام احساسم بوسه زنی ، ميخواهم اشكهايت تمام روحم را خيس كند

I With U
 



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:15
Morteza.k

خدایا کنترل دست خودته

 

یا بزن خیلی جلو >>، یا خیلی برگرد عقب <<،

 

دلم اینجا خیلی تنگه ....

http://aligood.persiangig.com/image/LOVE%20(12).jpg



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:13
Morteza.k

می توان عشق را پیدا کرد. در رویاها ، می توان فاصله ها را از بین برد با محبت با دوستی. می توان روزی صدها بار اشک ریخت به خاطر عشق ، به خاطر دوستی.
فاصله می تواند گرمی عشق را بیشتر کند، فاصله میتواند قلب انسان عاشق را پاکتر کند. بنگر به اطرافت ببین عشق چه کار کرده ، ببین عشق چه غوغایی به پاکرده دل آدمی را دیوانه کرده ، مرد عاشق را مجنون کرده…
آیا عشق دوام دارد؟ آیا عشق تا ابد باقی خواهد ماند؟
عشق زودگذر است…فاصله ها رنگ عشق را کم رنگتر می کنند اما دوستی در دل انسانهاست. اگر دوستی واقعا دوستی باشد ، اگر قلب انسان به خاطر کسی که دوستش دارد از محبت  بتپد دیگر نه فاصله ها مفهومی دارد و نه عاشقی!
من می خواهم دلخوشی داشته باشم و دلم می خواهد آن دلخوشی تو باشی!
من تنها با تو می توانم به مرز خوشبختی ها برسم .
در خواب دیدم چشمان زیبایت را اما در همین دنیای واقعی دیدم چشمان پر از مهرت را و احساس کردم محبتت را…!
 بیا و با من باش…مثل مجنون …  بیا با هم باشیم ، از هم بگوییم ، با دل باشیم .
بیا تا ابد دستهایمان به رسم رفاقت در دستان هم بگذاریم.بیا در قلبم تا احساست کنم!
دلی دارم ویرانه . قلبی دارم عاشقانه.
پس بیا و با من هم سخن باش تا دیگر احساس تنهایی نکنم!
بیا و دل ویرانه مرا با آمدنت صفا بده و قلب عاشق مرا با محبتهایت آرام کن.
بیا و اشکهایی که از روی تنهایی می ریزم را تبدیل به اشک شوق کن.
می خواهم آرزوهایی که در دلم دارم دیگر تبدیل به افسانه و رویا نشود !
دلم می خواهد آرزوهایی که در دلم با تو دارم تبدیل به حقیقت زندگی ام شود



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:7
Morteza.k

آرزوهایم از از من نگیر به امید آنها زنده ام.
امیدم را از من نگیر ای تنها آرزوی من.
بگذار با آرامش زندگی کنم  بدون هیچ درد و غصه ای .
حالا دیگر نه غروری برای شکستن دارم و نه اشکی در چشمانم برای ریختن.
تنها من مانده ام ، یک دل شکسته و دو چشمی که آرزوی دیدن تو را دارند.
آرزوهایم را نگیر ای تو که رهایم کردی و مرا در این دنیای بی محبت تنها گذاشتی .
بگذار با بودن تو در قلبم دیگر هیچ کمبودی از محبت و عشق احساس نکنم.
حالا که غرورم و قلبم را شکستی ، دیگر شیشه عمرم را نشکن.
حالا که مرا با عشق خودت سوزاندی ، خاطرات با هم بودنمان را نسوزان.
بیا و دوباره آن خاطرات شیرین را زنده کن و به من نفسی دوباره بده.
منی که اینک خسته از زندگی ام را امیدوار به فرداهای با تو بودن کن.
تنها با خاطراتت زنده ام ، به عشق آمدنت و حضور دوباره ات در این قلب شکسته ام زنده ام.
اگر هنوز هم نفس می کشم به هوای بودن تو است ای همنفسم.
بگذار باور داشته باشم که هنوز هم عشق در این زمانه وجود دارد ، نگذار دیگر عشق را یک کلمه پوچ و بی هویت بدانم ، نگذار بعد از رفتنت بر نام عشق لعنت بگویم.
هنوز هم عاشقم ، عاشق با تو بودن و به عشق تو زندگی کردن.
آرزوهایم را از من نگیر که همه آرزوهایم تو و آن قلب بی وفایت است.
امیدم را از من نگیر که تنها امیدم بودنت در کنارم است

 



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:6
Morteza.k

آهسته گفت :

 "خدا نگهدارت"

در را بست و رفت 

 آدمها چه راحت ، مسئولیت خودشان را 

 به گردن " خدا " می اندازند



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:5
Morteza.k

اگر درخت بودم

بعد از مردنم !

در بهترین حالت

می‌شدم دسته‌ی مبل مورد علاقه‌ی تو !

همیشه دستت برای من بود!

 

در بدترین حالت هم

دری می‌شدم که هنگام عصبانیت

 

مرا به هم میکوفتی !

کاش درخت بودم.

 



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:2
Morteza.k

دلم...!!! لحظه ای رو میخواد...!!!.


که یکی بپرسه چطوری...؟؟؟!


منم بگم خوبم ...!!!


بغلم کنه ...!!!


و بگه دروغ بسه ...!!! چی شده ...؟؟؟

زيبارويي که مي داند زيبايي ماندني نيست پرستيدني ست / حکیم ارد بزرگ ( پدر فلسفه اردیسم Philosophy of Orodism)



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:1
Morteza.k

فراموشت نمی کنم

آنگاه که برای آخرین بار از من پرسیدی:

من و زندگیت یکی را انتخاب کن

 و من

زندگی خود را انتخاب کردم

و تو رفتی.

بی آنکه بدانی تو تمام زندگیم بودی...

زيبارويي که مي داند زيبايي ماندني نيست پرستيدني ست / حکیم ارد بزرگ ( پدر فلسفه اردیسم Philosophy of Orodism)



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:59
Morteza.k

آمد و قلب مرا دزدید و رفت

بی قراری های من را دید و رفت

او گمان می کرد من دیوانه ام

بر من و احساس من خندید و رفت

غنچه های عشق را از خاک جان

با تمام بی وفایی چید و رفت

دل به او بستم ولی افسوس،او

حال و روزم را کمی فهمید و رفت

باورم شد رفتنش اما عجیب

بعد از او ایمان من لرزید و رفت

خواستم برگردم و عاشق شوم

عشق هم دیگر زمن ترسید و رفت...

زیبارویی که می داند زیبایی ماندنی نیست پرستیدنی ست.حکیم ارد بزرگ



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:57
Morteza.k

مي دانيد جهنم کجاست؟

همين جا که من نشسته ام

همين جا که ایستاده ام

همين جا که قدم مي زنم

و بهشت در نزد شماست

شما که از شکست خوردن و خیانت دیدن هيچ نمي دانيد...!



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:49
Morteza.k

خدا هم كه باشي(نعوذبالله)

بندگاني هستند كه از تو ناراضي اند !!!

به دنبال رضايت چه كسي مي گردي؟!

وقتي اين روزها، انسان ها از دست خودشان نيز عصباني اند!

                       



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:46
Morteza.k

کاش باور داشتی عشق مرا ، کاش درک میکردی احساس قلب مرا
کاش میدیدی اشکهای مرا ، که با هر نفس یک قطره اشک از چشمانم میریزد
با یاد تو داغ دلم تازه تر میشود
کاش میسوخت خاطره ها ، کاش از یادم میرفت گذشته ها
کاش هیچگاه به یادم نمی آمد لحظه هایی که در کنارت بودم
نبودنت را باور ندارم ، باور ندارم تو نیستی ، باور ندارم دیگر مال من نیستی
کاش باور داشتی عشق مرا ، کاش جا نمیگذاشتی در جاده های تنهایی قلب مرا
پشیمانم از اینکه به تو دل بستم ، سرزنش نمیکنم دلم را،
دلم هنوز دیوانه ی توست
پشیمانم از اینکه عاشق شدم ، نفرین نمیکنم تو را ،
دل دیوانه ام باز هم در پی توست
شاید دیگر نبینم تو را حتی در خواب، شاید دیگر نبینم چشمهایت را حتی یک بار!
گرچه لایقم نیستی ، گرچه بی وفایی و یک ذره هم عاشقم نیستی اما هنوز هم در حسرت داشتن توام ، هنوز هم خیره به عکسهای توام….
کاش باور داشتم که دیگر هیچگاه تو را نخواهم داشت…



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:43
Morteza.k

قدم زنان ، نفس نفس در پی توام
با هر نفس به عشق تو زنده ام
تو را می سپارم به قلبم ،حالا تو هستی و یک عاشق
عاشقی که هیچگاه از عشقت خسته نمی شود.
با آن چشمهای زیبایت مرا ببین ، ببین که چه بچگانه به آن چشمهایت خیره میشوم.
وقتی در کنارمی قلبم تند تند میتپد ، دستت را بر روی قلبم بگذار و حس کن که چه عاشقانه برای تو میتپد.
بشنو صدای نفسهایم را که با هر نفس میگویم دوستت دارم عزیزم.
بگذار با عشق تو زندگی کنم ، بگذار در کنار تو با آرامش عاشق بمانم .
مرا در دام تنهایی نینداز ، به خدا دیگر طاقت یک لحظه دوری تو را ندارم.
قدم زنان ، نفس نفس به دنبال تو می آیم .
من که احساس خستگی نمیکنم تا آخر دنیا با تو می مانم.
بگذار دستانت را بفشارم ، آن  دستهای گرمت را از من جدا نکن.
مرا ببین ، عاشقتر از من کسی نیست ! کسی نیست که با تو و پا به پای تو در جاده های زندگی تا آخرین نفس همسفرت بماند .
بگذار همیشه با تو باشم ، یک لحظه نیز از تو دور نباشم.
نمیخواهم از با تو بودن خاطره تلخ به جا بماند ، نمیخواهم به یاد تو باشم ، آرزو دارم همیشه در کنار تو باشم .
من که همیشه به یاد توام ، لحظه به لحظه در آرزوی دیدن توام
من که دوری تو را تحمل میکنم ، قلب نا آرامم را به خاطر تو آرام میکنم.
این لحظه های عاشقی برای ما پایانی نخواهد داشت .
با تو باشم ، یا بدون تو من یک عاشقم ! عاشق تو ، عاشق آن قلب مهربان تو.
زندگی ام ، قلبم ، عشقم تا ابد به نام تو خواهد بود عزیزم .



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:41
Morteza.k

وقتی فکر میکنم به گذشته ها ، آتش میگیرد باز این دل تنها
وقتی فکر میکنم به آن روزها ، باز هم در قلبم مینشیند آن غم بی وفا
با خود گفته بودم دیگر اشک نمیریزم ، دست خودم نیست ، تا به یادت می افتم نمیتوانم در برابر سیل اشکهایم بایستم
با خود گفته بودم فراموشت میکنم ، اما روزی می آید ، مثل امروز ، لحظه ای می آید دلگیرتر از دیروز ، که باز آن خاطرات بی تکرار ، دوباره در خیالم تکرار میشود
نه انگار نمیتوانم بر سر عهد خویش بمانم ، اینکه فراموشت کنم و گذشته ها را به یاد نیاورم
هر چه قدر میخواهم به تو فکر نکنم ، یا با شنیدن اسمت ، یا با دیدن یکی مثل تو بدجور دلم میگیرد
یک روز ، یک جایی ، یک زمانی با هم ، در  همینجا ، همینجا که اینک  تنها نشسته ام ، نشسته بودیم، تو مرا نگاه میکردی ، دستت در دستانم بود و با هم عهدی بسته بودیم
حالا تو کجایی، خدا میداند ، در فکرت چه میگذرد ، آیا هنوز هم مثل من به یاد آن روزها می افتی ، آیا هنوز هم مثل من با یاد آن روزها به گریه می افتی
آیا با شنیدن اسمم دلت میگیرد یا با دیدن یکی مثل من یک قطره اشک ، تنها یک قطره اشک از چشمانت میریزد؟
عجب زمانه ایست این زمانه ی بی وفا ، خیلی وقت است دلم را سپرده ام به خدا
هر چه میخواهم فکر نکنم به آن روزها ،

یک خاطره ،

تنها یک خاطره از تو ، باز هم میسوزاند دل تنهایم را…

جدیدترین عکس های عاشقانه Love



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:38
Morteza.k

كارت پستال عاشقانه

باور ندارم امشب آسمان بی ستاره باشد،ماه خواب باشد و دلم گرفته باشد
باور ندارم لحظه تنهایی را ، صدای ناله مرغ اسیر را ، سکوت لحظه های بی کسی را
باور ندارم در این لحظه بی تو باشم ، تو رفته باشی و من دلشکسته باشم.
باور ندارم یک ثانیه بی تو بودن را ، باور ندارم یک لحظه دور از تو بودن را .
نه عزیزم باور ندارم که برایم در نامه ات نوشتی خدانگهدار .
اگر بخواهم باور کنم بی تو بودن را ، باور کن نمیخواهم این زندگی را
باور ندارم باغچه زندگی بدون گل باشد ، باران نباریده و آن گل پژمرده باشد.
زندگی معنای بی تو بودن را اینگونه برایم معنا کرد که خیلی تلخ است تنهایی
من نیز زندگی را برای تو اینگونه معنا میکنم که بدون تو هرگز!
باور ندارم طلوعی را ببینم که تو در آن نباشی ، باور ندارم غروبی بیاید و من بی تو باشم.
از طلوع تا غروب این زندگی ، و از غروب تا طلوع آن میخواهم با تو باشم، به یاد تو باشم ، در کنار تو باشم و در آغوش تو از این دنیا رفته باشم.
باور ندارم لحظه های بی تو بودن را ، لحظه ها همه میدانند درد تنهایی ام را.
تنهایی شاهد است درد دلتنگی ام را ، میخوانم و اشک میریزم تا ببینم تو را و بگویم فدای تو عزیزم ، دلتنگت بودم ای بهترینم ، تو آمدی و دلم باز شد ، دوباره درددلهای عاشقانه بینمان آغاز شد.
باور دارم لحظه های با تو بودن را ، باور دارم که هیچگاه بی تو نخواهم ماند.



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:36
Morteza.k

ميان بيابان و دريا نشسته بودم ...
آب دريا را با دست به بيابان می ریختم تا بيابان را سيراب کنم ...

مدتها گذشت ...

دريا تشنه بود...

دريا کوير شد و کوير دريا ...

به کار بيهوده خود خنديدم ...

چرا سعی دارم تو را متقاعد کنم که مرا دوست داشته باشی؟


مگر عشق زوريست؟

جدیدترین عکس های عاشقانه Love



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:35
Morteza.k

زیاد نباش...

زیاد خوب نباش..

زیاد دم دست نباش...

زیاد که خوب باشی...زیادی که همیشه باشی...دل آدم ها را می زنی..

آدم ها این روزها ، عجیب به خوبی..به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند...

زیاد که باشی..زیادی می شوی...

زیادی هر چیزی هم آلرژی می دهد...

عجیب...دورمی شوند...

خیلی عجیب...زیادی می شوی!!!!!!!!!



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:31
Morteza.k
درباره وبلاگ


سلام ،به وبلاگ من خوش اومدی من مرتضام 20 سالمه ، تحصیلاتم دیپلم کامپیوتره و اگه خدا بخواد سال آینده وارد دانشگاه میشم،عاشق خدا و اهل بیت و مخصوصا آقا ابوالفضلم ،گیتاریست هستم و عشقِ آهنگسازی و خوانندگی..فقط سبک پاپ گوش میدمو کار میکنم که بین کارهای پاپ عاشقِ کارهای محسن یگانه هستم و..... امیدوارم لحظه های خوبی رو اینجا بگذرونی، اگه خوشت اومد بازم بیا بعضی از مطالبی که مینویسم، منظورم به بعضی از پسرا و دختراس نـــه منظورم با همه ی دختراس ، نــــه منظورم با همه ی پسراس و نـــه منظورم فقط با دختراس و نـــه فقط با پسراس اوکی؟؟؟ اینو چند دفعه هم گفتم ، ولی متاسفانه به دلیل گیراییِ پایینِ بعضیا بازم گفتم، من نــــه با کسی دشمنی دارم نـــه چیزِ دیگه ای کسایی هم که با مطالب و پست هام مشکل دارن بدونن: کسی مجبورتون نکرده از وبلاگم بازدید کنید خوشتون نمیاد بفرمایید...دکمه ی Close رو بالایِ صفحت بزن پس دیگه خواهشا رو اعصابِ من نرید و شعارِ من خوبم من ماهم واسه من ندید در ضمن از قدیم گفتن: کسی که به خودش شک نداره اصلا لازم نیست نگران باشه امیدوارم حرفام برای همه جا افتاده باشه راستی: اینکه من طرفدارِ پرپا قرصِ محسن یگانه هستم به خودم مربوطه اوکی؟؟ فضولاش برن جای دیگه اظهار نظر کنن و اینکه فقط وبلاگایی که مثل خرابه ی خودم هستن رو لینک میکنم و.... هیچی دیگه همین.... والسلام
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 93
بازدید هفته : 306
بازدید ماه : 298
بازدید کل : 34902
تعداد مطالب : 604
تعداد نظرات : 335
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی دریافت کد خداحافظی

تماس با ما

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی کد کده تربچه




دریافت کد جملات شریعتی