قــــــــــلــــب خاطـــرات*
تو بزرگترین اشتباه زندگیم بودی که دیگه نمیخوام تکرارت کنم

عکس های جدید عاشقانه

ببين كه چگونه لبهاي ساكتم در شهوت بوسيدن لبهاي معصوم تو سكوت كرده اند ، شاخه گل سرخي به روي چشمانت ميگذارم و با چشماني بسته براي اولين بار تو را ميبوسم ، آن هنگام كه هر دو در شهوت تن غرق بوديم ديدي كه خداوند ميخنديد ، خداوند خوشحال شده بود ، خداوند خوشحال شده بود .

پس بيا نترسيم و تا ابد لبهايمان را به هم گره بزنيم تا ابد  .

اي تنها منجي من ، مرا تنها مگذار ، اگر آسمان شوي برايت زمين خواهم شد تا به رويم بباري ،

 براي چشمان معصومت نگاه خواهم شد و براي گوشهايت صدا ، براي نفسهايت گلو خواهم شد و در رگهايت از خون خود خواهم دميد ، و پس از مرگت نيز براي جسد ت كفن خواهم شد ،

مرا تنها مگذار ، مرا تنها مگذار  .

روزي كه خداوند تو را مي آفريد از او زمان مرگت را پرسيدم !

ميداني چرا ؟ براي اينكه پيش از تو بميرم و هيچ گاه مرگت را نبينم .

ميخواهم تا هميشه برايم زنده باشي تا هميشه.

  تو ديگر تنها نيستي ، خانه اي خواهم ساخت برايت ، از استخوانهايم برايش ستون و از پوستم برايش سقفي ، قلبم را با برق شكاف ميان سينه هايت ميشكافم واز گرمي خون رگهايم براي شبهاي تاريك تنهاييت آتشي مي افروزم و تا هميشه در كنارت ميسوزم تا هميشه  . . .

 و در عوض فقط از تو ميخواهم گونه هاي خيسم را پاك كني.

 




           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:28
Morteza.k

 وقتي مرا مي نوازي روحم پر مي کشد ، وقتي با من سخن مي گويي زبانم هم که بند مي آید،

تو بگو چه کنم با اين همه التهاب که همه از دوست داشتن توست؟

غزل هايم را فراموش مي کنم از سهراب يا نيما، فروغ يا شهريار چيزي به ياد نمي آورم فقط بايد زمزمه کنم ، زير لب به گونه اي که تو نيز بشنوي ،  کسي درون من است

که از دريچه چشمم به کوچه مي نگرد،

 

کسي درون من است

Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:27
Morteza.k

حتما بخونید محشره البته تعریف نباشه

مرد از راه چشم و زن از راه گوش به دام ميافتد  .

دوری ، عشق را شدت مي بخشد و نزديکی ، قوت  .

پيری مانع از عشق نيست اما عشق تا حدودی مانع از پيريست .

هرگز ندا نستم چگونه ستايش کنم تا آنکه آموختم  .

عشق ناتمام ميگويد: من تو را دوست دارم چون به تو نياز دارم  .

عشق تمام ميگويد: من به تو نياز دارم چون تو را دوست دارم  .

درحساب عشق يک + يک مساوی است با همه چيز و دومنهای يک برابرهيچ  .

عشق چيزی جزيافتن خويش در ديگران و شادکامی در شناخت نيست  .

عشق همانند پروانه ايست که اگر سفت بگيری له ميشود و اگر سست بگيری مي گريزد .

عشق چون ميوه است ، ممکن است خوب به نظرآيد اما تا وقتی که نرسيده آن را گاز نزن  .

عشق چون ساعت شنی است . با خالی شدن مغز ،  قلب پر ميشود .

عشق غلبه خيال بر خرد است  .            

مرد به کرات عشق ميورزد ، اما کم .

ولی زن به ندرت ، اما بسيار  .

مردها همواره مي خواهنداولين عشق يک زن باشند و زنها دوست دارن آخرين عشق يه مرد باشند .

تنها پاداش عشق ، تجربه عاشقی است  .

با عشق وشکيبائی چيزی ناممکن نيست  .

عشق ، قانون نمی شناسد و دوست داشتن ، اوج احترام به مجموعه ای از قوانين عاطفی است .

عشق ، معيارها را بهم می ريزد و دوست داشتن برپايه ی معيارها بنا ميشود .

عشق ، ويران کردن خويشتن است  و دوست داشتن ساختنی عظيم .

عشق فوران می کند چون آتشفشان و سرازير ميشود چون آبشاری عظيم و دوست داشتن جاری ميشود چون رودخانه ای بر بستری با شيب نرم  .

عشق ناگهان  وناخواسته شعله ميکشد و دوست داشتن از شناختن وخواستن سرچشمه می گيرد .

عشق دق الباب نميکند ، مودب نيست ، حرف شنو نيست ، درس خوانده نيست ، درويش نيست .

سربزير نيست ، مطيع نيست ، عشق ديوار را باور نميکند، کوه را باور نميکند ، گرداب را باور نميکند، مرگ را حتی باور ندارد



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:24
Morteza.k

چرا عشق ما روز به روز كم رنگتر مي شود . بر خلاف تصور خيلي ها كه فكر مي كنند عشق يكباره پيدا مي شود و هميشه مي ماند و يا حتي بيشتر مي شود.

 واقعيت اينست كه عشق ممكن است يك لحظه ايجاد شود ، اما همانند بذري است و در صورتي باقي ميماند و رشد ميكند كه در زمين مناسبي جاي گيرد.

 آب و نور كافي به آن برسانيم ،  مرتب آفت كشي كنيم و به آن كود بدهيم و مستمراً به آن رسيدگي نمائيم

Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 18:22
Morteza.k

هرگز نشد بیای پیشم /  بگیری دستای منو

ببینی من عاشقتم / گوش کنی حرفای منو

تو بی وفا بودی ولی/ اون که برات می مرد منم

تا زنده ام دوستت دارم / اینه کلام آخرم

من که نتونستم تورو یه لحظه تنها بذارم

تو سردیه خاطره هات بگم که دوستت ندارم

دلم میخواد همین یبار اشکامو پنهون نکنم

توی دلم بجز تو از هیچکیو مهمون نکنم

بیام به شهر خاطرات غرق بشم توی نگات

دیوونه وار فدات بشم فدای اون رنگ صدات

فدای اون رنگ صدات...

 

 

Click here to enlarge




           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:56
Morteza.k

شده یه چیزی تو دلت سنگینی كنه....؟؟؟خیلی سخته ادم كسی رو نداشته باشه...


دلش لك بزنه كه با یكی درد دل كنه ولی هیچكی نباشه...


نتونه به هیچكی اعتماد كنه هر چی سبك سنگین كنه تا دردش رو به یكی بگه ...


نتونه اخرش برسه به یه بن بست ...


تك وتنها با یه دلی كه هی وسوسش می كنه اونو خالی كنه ...


اما راهی رو نمی بینه سرش روكه بالا می كنه اسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه...


خیری از اسمون هم ندیده

مگه چند بار اشك های شبونش رو پاك كرده...؟!

 

بهش محل هم نداده تا رفته گریه كنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن كرده تا كم نیاره ...

 

خیلی سخته ادم خودش به تنهایی خو كنه اما دلی داشته باشه كه مدام از تنهایی بناله...

 

خیلی سخته ادم ندونه كدوم طرفیه؟!

 

خیلی سخته ادم احساس كنه خدا انو از بنده هایش جدا كرده ...

 

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می كنی داره به حرفات گوش می ده یا ...

 

پرده ی گناهات انقدر ضخیم شده كه صدات به خدا نمی رسه.... ؟!

Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:54
Morteza.k

من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.

من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور،  در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.

من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ ، هر نجوای کوچک ، برایش یک خاطره باشد.

او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.

ای....

ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد. همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم...

تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید؛

ولی آیا او از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر است؟آیا او بیشتر از من برای تو گریسته است؟؟

نه... هرگز...هرگز

ولی، تو در عین ناباوری، او را برگزیدی...

می دانم... من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی...
یك بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار كنم كه هر روز دلم برایت تنگ می شود. روزهایی که

تو را نمی بینم، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فاصله بین من و تو،...

هر روز به خود می گویم کاش شیشه عمر غرورم را شکسته بودم
کاش به تو می گفتم که عاشقانه دوستت دارم تا ابد...

Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:52
Morteza.k

وقتی کسی رو دوست داري ، حاضری جون فداش کنی ،

حاضری دنيا رو بدی فقط يک بار نگاهش کنی.

به خاطرش داد بزنی، به خاطرش دروغ بگی....رو همه چيز خط بکشی حتی رو برگ زندگی.

وقتی کسی تو قلبته حاضری دنيا بد باشه......فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه.

قيد تموم دنيا رو به خاطر اون ميزنی.......خيلی چيزا رو می شکنی تا دل اون رو نشکنی.

حاضری که بگذری از دوستای امروز و قديم......اما صداشو بشنوی شب از ميون دو تا سيم.

حاضری قلب تو باشه پيش اون گرو.......فقط خدا نکرده اون يک وقت بهت نگه برو.

حاضری هر چی دوست نداشت به خاطرش رها کنی......حسابتو حسابی از مردم شهر جدا کنی.

حاضری هر جا که بری به خاطرش گريه کنی......بگی که محتاجشی و به شونه هاش تکيه کنی.

وقتی کسی تو قلبته يک چيز قيمتی داری.......ديگه به چشمت نمياد اگر که ثروتی داری .

حاضری هر چی بشنوی حتی اگر سرزنشه......به خاطر اون کسی که خيلی برات با ارزشه.

حاضری هر کی جز اونو ساده فراموش کنی.....پشت سرت هر چی ميگن چيزی نگی گوش کنی.

حاضری که بگذری از مقررات و دين و درس....وقتی کسی رو دوست داری معنی نميده ديگه ترس

خودمو نمیگماااااااااااااااا من عمرا دگ غلط بکنم کسیو دوس داشته باشم

Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:49
Morteza.k

بابا لا مصبا ترو خدا واسه عشقتون غرور نداشته باشید لعنت به این غرور لعنتی

پرسید به خاطر كی زنده هستی؟

با اینكه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"،

 بهش گفتم به خاطر هیچ كس.

پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟

 با اینكه دلم فریاد میزد "به خاطر تو"

 با یك بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز.


ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟

در حالیكه اشك تو چشمانش جمع شده بود گفت :

به خاطر كسی كه به خاطر هیچ زنده است!

 Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:46
Morteza.k

اول از همه برایت آرزو میکنم که عاشق شوی و اگر هم هستی کسی هم به تو عشق بورزد
و اگر اینگونه نیست٬
تنهاییت کوتاه باشد و پس از تنهاییت....
نفرت از کسی نیابی....
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ولی اگرپیش آمد٬
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی...
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی
از جمله دوستان بد و نا پایدار...
برخی نا دوست و برخی دوستدار...
که دست کم یکی در میا نشان بی تردید ٬
مورد اعتمادت باشد...و چون زندگی اینگونه است٬
برایت آرزومندم دشمن نیز داشته باشی٬
نه کم و نه زیاد٬ درست به اندازه!
تا گاه باور هایت را مورد پرسش قرار دهند
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد٬
تا که زیاده به خود غره نشوی...
و نیز آرزومندم مفید فایده باشی٬
نه خیلی غیر ضروری٬
تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است ٬
همین مفید بودن ٬ کافی باشد تا تو را سر پا نگه دارد...
همچنین برایت آرزومندم که صبور باشی ٬
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند که این کار ساده ای است ٬
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند تا با کاربرد درست صبوریت برای دیگران نمونه باشی....
امیدوارم اگر جوان هستی به تعجیل ٬
رسیده نشوی و اگر رسیده ای٬
به جوان نمایی اصرار نورزی و اگر پیری تسلیم نا امیدی نشوی...
زیرا هر سنی خوشی و نا خوشی های خودش را دارد٬
باید بگذاریم در ما جریان یابد...
امیدوارم سگی را نوازش کنی٬
پرنده ای را دانه بدهی و به آواز یک سهره گوش کنی٬
هنگامی که آواز سحر گاهیش را سر میدهد....
چرا که به این طریق احساس زیبایی خواهی یافت٬ به رایگان!
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بیفشا نی
هر چند خرد بوده باشد و با رویشش همراه شوی٬
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت جاری است!
به علاوه امیدوارم پول داشته باشی٬
زیرا در عمل به آن نیازمندی.
و سالی یک بار پولت را جلوی رویت بگذاری و بگویی این مال من است٬
فقط برای اینکه روشن شود٬ کدامتان ارباب دیگری است!
و در پایان اگر مرد هستی٬
آرزومندم زن خوبی داشته باشی و اگر زنی ٬
شوهر خوبی داشته باشی. که اگر فردا خسته باشید ٬
یا پس فردا شادمان٬ باز هم از عشق حرف برانید٬ تا از نو بیاغازید...
اگر همه اینها که گفتم برایت فراهم شد....
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم

Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:41
Morteza.k

در کنار ساحل دريا قدم ميزدم به ياد تو ، موجها مي آمدند به کنارم و ميرفتند،

 

 اما تو نبودي !

تو نبودي اما يادت در قلبم بود ، تو نبودي اما به ياد تو در کنار دريا قدم ميزدم ...

 

لحظه باريدن باران ، تنهاي تنها در زير قطره هاي باران قدم ميزدم اما تو نبودي. 

 

تو نبودي ولي باران بود ، باران ياد تو را در دلم زنده کرد ! 

 

شايد اين يک آغاز بود ، آغاز دلتنگي ها ، شروع آرزوهاي در کنار تو بودن !

 

لحظه غروب که رسيد ياد تو در دلم غوغا به پا کرد و چشمهايم به ياد تو باراني شد !

 

کاش در کنارم بودي ، آن اشکها را تنها تو ميتوانستي از روي گونه هايم پاک کني !

 

آن دستهاي سرد را تنها تو ميتوانستي با دستهاي گرمت گرم کني !

 

لحظه هاي دور از تو بودن ميگذرد اما خيلي دير ...

 

لحظه ها ميگذرد و سهم دلم از آن ،  دل تنگيست !

 

از دلتنگي تو چند قطره اشک و يک دل پر از درد دل به جا مي ماند !

 

همين که به عشق تو زنده ام براي من يک دنيا با ارزش است !

 

اين اشکهايم ، دلتنگي هايم ، غصه هايم فداي آن عشق پاکت !

 

عشق تو آنقدر مقدس است که به خاطر آن جانم نيز فدايش خواهم کرد !

 

هر جا که بدون تو باشم شکي نيست در آن که يک دل تنگم !

 

هر جا که باشيم ، با هم و در کنار هم مطمئن باش که خيلي خوشبختم !

 

ساحل دريا يادگاري بود از دلتنگي هايم ،

 

 لحظه باريدن باران خاطره اي بود از عشقم 

 

 و غروب که رسيد يادگاري از چشمهاي خيسم به جا ماند 

 

تو باشي همه چيز زيباست، ديگر دلتنگي در دلم نيست ، تو هستي و يک دنيا

خوشبختي!

تو را با تمام غم ها و غصه هاي دنيا ، دلتنگي ها و اشکهايم ميخواهم عزيزم

Click here to enlarge



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:39
Morteza.k

                        تو اين دل شکسته ، ياد تو تنها مونده

                                            اندوه رفتن تو خاطرمو ، سوزونده

                         تو آسمان قلبم ، تويي تو ، تک ستاره

                                           تويي که با تو ميشم ، يه فرصت دوباره

                         تمام آرزوهام ، بي تو فقط سرابه

                                            از وقتي که تو رفتي ، خونه دل خرابه

                         خوب مي دونم که ديگه آخر خط رسيدم

                                              از با تو بودن فقط يه دنيا ، غصه ديدم

                         دلم شکسته اما فرقي برات نداره

                                               شبهاي غربت من ، خالي شد از ستاره 



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:34
Morteza.k

هميشه اين گونه بوده است :

کسي را که خيلي دوست داري زود از دست مي دهي پيش از آنکه خوب نگاهش کني.

 پيش از آنکه تمام حرفهايت را به او بگويي ، پيش از آنکه همه لبخندهايت را به او نشان بدهي مثل پروانه اي زيبا بال ميگيرد و دور مي شود ،

 فکر مي کردي ميتواني تا آخرين روزي که زمين به دور خود مي چرخد و خورشيد از پشت کوه ها سرک

 مي کشد در کنارش باشي .

هميشه اين گونه بوده است :


کسي که از ديدنش سير نشده اي زود از دنياي تو ميرود ، وقتي به خودت مي آيي که حتي ردي از او در خيابان نيست.

 فکر مي کردي ميتواني با او به همه باغها سر بزني ، هنوز روزهاي زيادي بايد با او به تماشاي موجها

 مي رفتي ، هنوز ساعتهاي صميمانه اي بايد با او اشک مي ريختي.

هميشه اين گونه بوده است :

وقتي از هر روزي بيشتر به او نياز داري ، وقتي هنوز پيراهن خوشبختي را کا ملا بر تن نکرده اي ،

وقتي هنوز ترانه هاي عاشقي را تا آخر با او نخوانده اي نا با ورانه او را در کنارت نمي بيني ،

 فکر مي کردي دست در دست او خنده کنان به آن سوي نرده هاي آسمان خواهي رفت تا دامنت را از بوسه و نور پرکند .

هميشه اين گونه بوده است :

او که ميرود ، او که براي هميشه مي رود آنقدر تنها مي شوي که نام روزها را فراموش ميکني ،

از عقربه هاي ساعت مي گريزي و هيچ فرشته اي به خوابت نمي آيد.



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:32
Morteza.k

 

یكی بود یكی نبود،

 

 اونی كه بود تو بودی و اونی كه نبود من بودم !

 

 


یكی داشت و یكی نداشت،

 

 

 

 اونی كه داشت تو بودی و اونی كه تو رو نداشت من بودم!

 

 

 


یكی خواست و یكی نخواست،

 

 

 

 اونی كه خواست تو بودی اونی كه بی تو بودن رو نخواست من بودم!

 

 

 


یكی آورد و یكی نیاورد،

 

 

 

 اونی كه آورد تو بودی اونی كه جز تو به هیچ كس ایمان نیاورد من بودم !

 

 

 


یكی برد و یكی باخت،

 

 

اونی كه برد تو بودی اونی كه دل به تو باخت من بودم!

 

                      

 

یكی گفت و یكی نگفت،

 

اونی كه گفت تو بودی اونی كه " دوست دارم " رو به هیچ كس جز تو نگفت من بودم!

 

 

 

یكی ماند و یكی نماند،

اونی كه ماند تو بودی اونی كه بدون




           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:29
Morteza.k

روزی ، ساعتی خواستم بگویم عاشقت هستم ، اما ای شیشه عمرم ،

در آن لحظه ، فکر من از فواره ها بالاتر ، از غصه ها پربارتر و از نا امیدی ها و یأس ها سرشارتر بود.

حس کردم که تو رازم را از نگاهم خوانده ای.

حال تو رفته ای و من دفتر خاطرات گذشته را ، دل شکسته و اشک ها را ورق می زنم.

اینک بدون تو ، تنهایی را با تمام ابعادش حس می کنم و قطره قطره ی دریای عشقم را با تمام صدف های خاطرات به ساحل می رسانم و بر روی ماسه ها

 می نویسم :            

 

دوستت دارم

 

و بدون تو تنهایی ، غروب را نظاره می کنم و حال معنای غروب را درک کرده ام و دانستم در فراق دوست ، کاری ندارم جز نگاه غروب.

 

ای کاش تو بیایی و با من بر روی ماسه های ساحل دلم بنشینی و طلوع خورشید زندگی را

ببینیم ، تا آسمان دلم طلوعی دوباره را داشته باشد.



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:19
Morteza.k

بهت نمیگم دوسِت دارم ، ولی قسم می خورم که دوسِت دارم.

بهت نمیگم هرچی که میخوای بهت میدم ، چون همه چیزم تویی.

نمیخوام خوابتو ببینم ، چون تو خوشتر از خوابی.

اگه یه روز چشمات پر اشک شد و دنبال یه شونه می گشتی که گریه کنی ؛ صدام کن.

بهت قول نمیدم که ساکتت کنم ، اما منم پا به پات گریه می کنم.

اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی ؛ صدام کن ، قول میدم سکوت کنم.

اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ؛ صدام کن ، چون قلبم تنهاست.

اگه یه روز خواستی بری ، قول نمیدم جلوتو بگیرم؛

اما باهات میدَوَم.

اگه یه روز ...



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:16
Morteza.k

چشمای ناز تورو دیدم و عاشقت شدم

 ولی افسوس که تو قلبت دیگه جایی ندارم

 

خیلی سخته توی غربت با غریبی آشنا شی

وقتی که دلت با اونه  ، یه جورایی ازش جدا شی

 

خیلی سخته که عزیزی عازم سفرشه

تازه فردای همون روز ، عاشقت خبرشه




           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:15
Morteza.k

چه زیبا گفتم :  دوستت دارم ؛ چه صادقانه پذیرفتی.

 

چه فریبنده آغوشت برایم باز شد.

چه ابلهانه با تو خوش بودم.

چه کودکانه همه چیزم شدی.

چه زود بخاطر یک کلمه مرا ترک کردی.

چه ناجوانمردانه نیازمندت شدم.

چه حقیرانه واژه غریبه خداحافظی به من آمد

و

چه بی رحمانه من سوختم




           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:13
Morteza.k

بدترین شکل دلتنگی زمانی هست که

 

 بهترین لحظات زندگیتو در کنار کسی باشی

 

که می دونی

 

هرگز بهش نمی رسی



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:4
Morteza.k

اگه با دیدن من ، غم تو دلت جون می گیره

               

میرَوم که تا ابد ، قلب تو آروم بگیره

 

اگه با بودن من ، باغ تو ویرون میشه

 

 

میرم ، اما میدونم قلب تو دیوونه میشه

 



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 17:1
Morteza.k

چه تلخ بو روز جدایی ، روزی که آخرین نگاه سرد و بی مهرت را

به چشمان اشک آلودم دوختی و گفتی:

خداحافظ

و من همچنان به تو و آخرین نگاهت می اندیشم




           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 16:58
Morteza.k

دائم برای دیدن هم دیر می کنیم

وقت قرارها همه تأخیر می کنیم   

                     

اول برای عشق ، همه تند می دویم

اما اواسطش ، همه گیر می کنیم.



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 16:53
Morteza.k

فراموش شده ام ...

و مثل سیبهای باغ ، تنها!

زما نی مرا به یاد خواهی آورد

که دستی غریب برای چیدن من

بلند شده باشد


           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 16:34
Morteza.k

تاوقتي مريض نشيم برامون گل نميارن ...

تا فرياد نزنيم كسي به طرفمون نمياد ...

تا گريه نكنيم كسي نوازشمون نمي كنه ...

تا قصد رفتن نكنيم كسي به عيادتمون نمياد

و تا نميريم كسي قدرمونو نمي دونه

واي از اين دنيا و آدماششششششش


           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 16:32
Morteza.k

مي دوني سخت ترين روز چه روزيه؟

روزيه كه؛

قلب هايي كه در كنار هم و براي هم مي تپيدند از هم جدا شن

 

و دل هايي كه محرم هم بودند، محرم دل كسي ديگه بشن...


           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 16:31
Morteza.k

آهای تو که عشق منی ، به فکر من باش یه کمی

به فکر من که عاشقم  ، ولی تو بی خیالمی

به فکر من که بعد تو ، خسته و بی طاقت شدم

آهای به فکرتم هنوز  ،  به فکر من باش یه کمی

آهای تموم زندگیم ،  بی تو تمومه زندگیم

آهای تموم زندگیم ،  رو به غروبه زندگیم

آهای تموم دلخوشیم ، داری تو غصه میکشیم


           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 16:26
Morteza.k

زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم

اما اشک به من نیا موخت که چگونه زندگی کنم

           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 1:41
Morteza.k

چرا حس می کنم هستی کنارم؟ چرا این رفتنو باور ندارم؟

چرا گم می کنم روز و شبامو؟ چرا حس می کنم داری هوامو؟

چرا هستی میون خواب و رؤیام ؟ چرا پر میشی تو هرم نفسهام؟

دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم

می خوای بری؟

  تورو به این ترانه می سپارم

ولی نرو ، نرو ، بمون

نرو که جز تو ، چاره ای به جز خودت ندارم

نرو ، بمون ، نرو ، بمون کنارم

آخه ترانه هام همش بهونتو می گیرن

اگه بری همه کهنه میشن ، بی تو می میرن

اگه بری ، چشامو پشت جاده جا میذارم

اگه بری خود بارون میشم ، برات می بارم

دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم

می خوای بری؟،  تورو به این ترانه می سپارم

ولی نرو ، نرو ، بمون

نرو که جز تو ، چاره ای به جز خودت ندارم

نرو ، خیال نکن بدون تو دوام میارم



           
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 1:40
Morteza.k

یادمه بهم گفتی:

اگه از من بدی دیدی ، اگه قلبتو آزردم

اگه دستای بی رحمو به روی تو بلند کردم

حلالم کن

اگر دیدی خوشی هامو نکردم با تو، من قسمت

شبا توی چشای تو ، نذاشتم یه خواب راحت

حلالم کن

اگه روزای خوب عمرتو باختی

حلالم کن

که با بود و نبودم سوختی و  ساختی

حلالم کن

اگه این طعم عشقو با من شناختی

حلالم کن

اگه یه روز یه جایی دلتو شکستم

حلالم کن

اگر که قدر عشقت رو ندونستم

حلالم کن

تو که یه عمره بودی عصای دستم.

 اینو بدون :

 بخدا حلالت نمی کنم.....



           
چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 23:38
Morteza.k

دلم گرفته تر از این نمیشود، چشمهایم خیستر از این نمیشود

تمام غمها و غصه ها در دل من جا گرفته ، میدانستم اشکهایم روزی تمام میشود

تو برای من عشق نمیشوی ، تو برایم آنچه که میخواستم نمیشوی

از همان اول هم نباید به تو دل میبستم ، میدانستم روزی تمام میشوی

تنهاتر از این نمیشوم ، یک عالمه آرزو در دلم انباشته شده ، تا ابد آرزو به دل میمانم

این تنها حسرت است که بر روی آرزوهایم نقش بسته ، نه دیگر عاشق نمیشوم

ستاره زندگی ام خاموش است ، یاد من در خاطرت فراموش است ، دیگر از این بدتر نمیشود!

تو چه کردی با سرنوشت من ، من که همیشه لبخند بر روی لبانم بود ، چه کردی با خنده های من

کاری کردی که همه را مثل تو ببینم ، هیچکس را وفادار نبینم !

حال من از این خرابتر نمیشود ، روزگار من از این بهتر نمیشود

 این من هستم که تنها مانده ام در جاده های خالی زندگی ، یک لحظه هم برنگشتی و ببینی

من کجا جا مانده ام  در راه زندگی

این من هستم که عذاب میکشم و غم رهایم نمیکند ، این تو هستی که بعد از رفتنت خاطره هایت آرامم نمیکند

چرا خاطره هایت را جا گذاشتی ، چرا اینگونه مرا تنها گذاشتی ، چرا بر روی قلبم پا گذاشتی

حال من از این بدتر نمیشود…                                  



           
چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 16:20
Morteza.k
درباره وبلاگ


سلام ،به وبلاگ من خوش اومدی من مرتضام 20 سالمه ، تحصیلاتم دیپلم کامپیوتره و اگه خدا بخواد سال آینده وارد دانشگاه میشم،عاشق خدا و اهل بیت و مخصوصا آقا ابوالفضلم ،گیتاریست هستم و عشقِ آهنگسازی و خوانندگی..فقط سبک پاپ گوش میدمو کار میکنم که بین کارهای پاپ عاشقِ کارهای محسن یگانه هستم و..... امیدوارم لحظه های خوبی رو اینجا بگذرونی، اگه خوشت اومد بازم بیا بعضی از مطالبی که مینویسم، منظورم به بعضی از پسرا و دختراس نـــه منظورم با همه ی دختراس ، نــــه منظورم با همه ی پسراس و نـــه منظورم فقط با دختراس و نـــه فقط با پسراس اوکی؟؟؟ اینو چند دفعه هم گفتم ، ولی متاسفانه به دلیل گیراییِ پایینِ بعضیا بازم گفتم، من نــــه با کسی دشمنی دارم نـــه چیزِ دیگه ای کسایی هم که با مطالب و پست هام مشکل دارن بدونن: کسی مجبورتون نکرده از وبلاگم بازدید کنید خوشتون نمیاد بفرمایید...دکمه ی Close رو بالایِ صفحت بزن پس دیگه خواهشا رو اعصابِ من نرید و شعارِ من خوبم من ماهم واسه من ندید در ضمن از قدیم گفتن: کسی که به خودش شک نداره اصلا لازم نیست نگران باشه امیدوارم حرفام برای همه جا افتاده باشه راستی: اینکه من طرفدارِ پرپا قرصِ محسن یگانه هستم به خودم مربوطه اوکی؟؟ فضولاش برن جای دیگه اظهار نظر کنن و اینکه فقط وبلاگایی که مثل خرابه ی خودم هستن رو لینک میکنم و.... هیچی دیگه همین.... والسلام
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 93
بازدید هفته : 321
بازدید ماه : 313
بازدید کل : 34917
تعداد مطالب : 604
تعداد نظرات : 335
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی دریافت کد خداحافظی

تماس با ما

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی کد کده تربچه




دریافت کد جملات شریعتی